در مناطق خشک و نیمهخشک با توجه به افزایش فشارهای اقلیمی و نهادی بر منابع آب، گذار از مدیریت فنی به رویکردهای اجتماعی–نهادی ضروری است. در این راستا، در پژوهش حاضر با بهرهگیری از رویکرد ترکیبی کیفی- کمی و مدلسازی عامل محور (ABM)، به بررسی رفتار کشاورزان در مدیریت مشارکتی منابع آب در دشت میاندوآب، یکی از کانونهای بحرانی حوضهء دریاچهء ارومیه، پرداخته شده است. دادهها از طریق پرسشنامه، مصاحبههای نیمهساختاریافته و منابع ثانویه جمعآوری شد. در مدل ABM طراحیشده، کشاورزان بهعنوان عاملان اصلی و شبکههای محلی و بازار محصولات بهعنوان بازیگران مکمل در نظر گرفته و تصمیمات آبیاری بر اساس چهار شاخص کلیدی اقتصادی (ERI)، فناورانه (FTI, IL)، اجتماعی (KNRI)، فردی (MPI) و زیستمحیطی (EPI) شبیهسازی شد. نتایج نشان داد که تابآوری اقتصادی، انعطافپذیری فناوری، استحکام شبکههای اجتماعی و انگیزه نوآوری کشاورزان بهطور همافزا، سرعت پذیرش فناوریهای نوین و بهرهوری آب را افزایش میدهند. فشارهای محیطی شدید، در صورت همراهی با انگیزه نوآوری بالا، محرکی قوی برای تغییر رفتار آبیاری و پذیرش فناوریهای نوین میباشند. در حالی که کشاورزان با تابآوری اقتصادی پایین و شبکههای اجتماعی ضعیف، بیشترین آسیبپذیری را داشتند. یافتهها تأکید میکند که سیاستهای مدیریت منابع آب باید فراتر از اقدامات فنی، شامل بستههای حمایتی چندبعدی اقتصادی، آموزشی و تقویت شبکههای اجتماعی طراحی شوند. همچنین کاربرد مدلهای عامل محور بومی شده امکان پیشبینی اثر سیاستها، بهینهسازی تخصیص منابع و بهبود مشارکت کشاورزان را فراهم میکند. نتایج این پژوهش میتواند بهعنوان راهنمای عملیاتی برای بالا بردن تابآوری، بهرهوری آب و مدیریت مشارکتی منابع آب کشاورزی در مناطق بحرانی مورد استفاده قرار گیرد.