وحی و نبوت از رکن های اساسی ادیان آسمانی بویژه دین مبین اسالم و تنها دین تحریف نشده الهی است. این رکن رکین اسالم مورد توجه فالسفه و متکلمان اسالمی قرار گرفته و در حراست و پاسداری از این جایگاه اندیشه ها تولید کرده و دست به قلم و تألیف زده اند. در طول تاریخ برای وحی و رسالت انبیاء توجیهها و تحلیلهای بسیاری شده است حتی از ناحیه مادیین و منکران دین که در صددند برای همه چیز تفسیر و تبیین مادی داشته باشند این تحلیلها با زبانهای مختلف و هر روزی مدرنتر از روز قبل مطرح گردیده است. در دوران معاصر دکتر عبدالکریم سروش فراتر از دیدگاه نقش فاعلی پیامبر در قالب زبان وحی؛ نقش فاعلی پیامبر در مضمون، معنا و مفهوم وحی را نظریه پردازی کرده است. نوشتار حاضر با هدف تبیین و تحلیل و بررسی نظر وی با رویکرد آراء و نظرات آیۀ اهلل جعفر سبحانی و بیان مشکالت چنین نظریه، با روش تحقیق و مطالعه کتابخانه ای صورت می پذیرد. نتایج پژوهش بر این جهت سو گرفته است که چنین نظریه ای، وحی الهی را از آن جایگاه قدسیه و ماوراء الطبیعی تنزل داده و هم قطار افکار ناقص بشری چیده است که از قلب و تجربیات بشری جوشش و بر زبان وی جاری شده که ناقص و برای امروز کافی نیست و وجود خطا در البه الیه آیاتش یافت می شود و بعضی از آیات آن امروز منسوخ و جایگاه و ارزشی ندارد.