معلولیت جسمی–حرکتی در جوامع امروز نه تنها بهعنوان یک محدودیت فردی، بلکه بهعنوان یک مسئلهی اجتماعی و عدالتمحور مطرح است. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، طراحی شهری و فضاهای ساختهشده اغلب فاقد استانداردهای مناسب برای دسترسپذیری و مشارکت برابر افراد دارای معلولیت است. این کمبود زیرساختی، موجب انزوای اجتماعی معلولین و دورماندن آنان از فرصتهای برابر در حوزههای آموزش، اشتغال و زندگی اجتماعی میگردد. در چنین شرایطی، مراکز توانبخشی میتوانند بهعنوان بهترین گزینهی فعلی برای جبران بخشی از این نارساییها عمل کنند و فضایی فراهم آورند که در آن علاوه بر خدمات درمانی، امکان تعامل اجتماعی و مشارکت فرهنگی نیز فراهم شود. این پژوهش با هدف ارائه چارچوبی اجتماعمحور برای طراحی مراکز توانبخشی در ایران انجام شد. روش تحقیق شامل تحلیل ادبیات نظری، مرور مطالعات پیشین و بررسی نمونههای داخلی و خارجی بود. یافتهها نشان داد که سه دسته مؤلفه در ارتقای تعامل اجتماعی معلولین نقش اساسی دارند: مؤلفههای کالبدی (دسترسی بدون مانع، مقیاس انسانی، انعطافپذیری)، مؤلفههای ادراکی (امنیت روانی، کیفیت بصری، سرزندگی محیط) و مؤلفههای فعالیتی (ترکیب فضاهای ضروری، انتخابی و اجتماعی). مقایسه نمونهها بیانگر آن است که مراکز توانبخشی در ایران همچنان تحت غلبهی رویکرد درمانی قرار دارند و ابعاد اجتماعی و ادراکی کمتر مورد توجهاند. بر این اساس، بازنگری در طراحی این مراکز با توجه به سهگانهی کالبدی–ادراکی–فعالیتی و ویژگیهای فرهنگی جامعه ایرانی میتواند زمینهساز ارتقای مشارکت اجتماعی معلولین و گامی در جهت تحقق عدالت اجتماعی در کشور باشد.