پیشگفتار سالها پیش ایده نوشتن کتابی روان و کاربردی درباره خلاقیت داشتم، ولی این مهم محقق نشد تا اینکه در ایام قرنطینه کویید- 19 ، فرصتی دست داد تا در کنار دوست و همکارم خانم الناز ایمانی دست نوشتهای فراهم کنم برای اندوختههای خود در باب موضوعی که همیشه به قول دوستانم جزئی از ویژگیهای شخصیتیام بوده است. این کتاب از آنِ کسانی است که همیشه آرزوی ماجراجویی و کاوش در فراسوی ذهن خود را داشتهاند؛ چیزی که هرگز در مدارس به ما آموخته نشد و یا حداقل مورد کم لطفی بسیاری قرار گرفت. چیست و چرا هنوز نقل محافل آموزشی و سازمانی شده است. « خلاقیت » به راستی اشارات زیادی هست به اینکه خلاقیت همان جنبهای از مغز شگفتانگیزمان است که کمتر شناخته شده در حالیکه نیروی معجزهآسای آن در تمام صفحات تاریخ موج میزند. از طرفی خلاقیت یکی از تاثیرگذارترین مهارتها و تواناییهای خدادادی بشر است. در دوران معاصر چه در حوزه تحصیل و چه در بخش صنعت و تجارت، تنها عامل رقابتی، مزیت داشتن ایدههای نو، متفاوت و در عین حال عملی است که میتواند در اقیانوس قرمز و پر تلاطم عصر حاضر، جزیره امن و آبی رنگی را برای ما فراهم آورد تا بتوانیم در آنجا خودمان را شناخته و در زندگی فردی و اجتماعیمان ارزشآفرین و ثروت- ساز باشیم. بایگانی تجربیات شخصیام پر از خاطراتی است که سعی کردهام توسط آنها عامل گریزی برای همرنگ جماعت نبودن فراهم کنم و به راستی چه لذتی دارد که خودمان باشیم و بهترین خودمان را ابراز کنیم؛ ولی تحقق این امر چگونه ممکن است؟ با نگاهی به انتظارات پدر و مادرها، مدارس، کارفرمایان و صاحبان کسب و کار، بدون شک آیتم خلاقیت و توانایی حل خلاقانه مسئله به کرات به چشم میخورد. حال چرا خلاقیت تا این حد لازمه زندگی در دنیای جدید است؟ تئوریسینهای غربی در کشورهای توسعه یافته با تغییر نگاه خود به مسئله خلاقیت از یک امر ذاتی به امری اکتسابی، دریافتهاند که آنچه که روندهای بهبود یافته محصولات و خدمات اجتماعی راهمانند دانه- های زنجیر وصل میکند، حضور مغزهای فعالی است که همیشه انگشت سؤال همانند کودکان کنجکاو بر دهان ساییده و راهی جدید را به پای میز آزمون آوردهاند. در واقع این نام- « خلاقیت » ، تلاشهای مستمر و هدفمند، از شکلگیری ایده تا عملیاتی کردن آن را گذاری کردهاند. با این تعاریف، این کتاب با دو انگیزه حقیقی نوشته شده است. اول اینکه خلاقی