در دهه های اخیر، استفاده از رویکردهای مبتنی بر پیکره در آموزش/یادگیری زبان انگلیسی توجه زبانشناسان را به خود معطوف کرده است. مطالعهی حاضر تاثیر کانکوردنسها را بر توسعه دانش ادراک و تولید واژگان همنشین گونه فعل-قید بررسی میکند. بعالوه، این مطالعه به بررسی تطبیقی تاثیرات دو رویکرد شناختی قیاسی و استقرایی بر فراگیری دانش همنشینی واژگان در بستر آموزش از طریق کانکوردنس میپردازد. طی طرحی شبه آزمایشی، شرکتکنندگان که شامل 82 نفر بودند به گروه های قیاسی، استقرایی، و کنترل تقسیم شدند. طی دو جلسهی فشردهی 90 دقیقهای، به گروههای مورد مطالعه چند فعالیت ادراکی و تولیدی ارایه شد تا این فعالیت ها را با استفاده از کانکوردنس به عنوان ابزار مرجع انجام دهند. الگوی قرارگیری واژگان به صراحت برای گروه قیاسی تشریح شد در حالی که گروه استقرایی میبایست الگوهای موجود را از پیکرههای آنالین استنتاج میکردند. تحلیل نمرات پیش آزمون و پسآزمون ادراک و تولید واژگان همنشین تاثیر چشمگیر کانکوردنسها بر فراگیری دانش همنشینی واژگان را آشکار کرد. در حالی که هر دو گروه قیاسی و استقرایی پیشرفت مشابهی در دانش ادراک واژگان همنشین نشان دادند، رویکرد استقرایی تاثیر بیشتری بر بهبود دانش تولید واژگان همنشین داشت. رویهمرفته دانشجویان نگرش مثبتی نسبت به آموزش از طرریق کانکوردنسها نشان دادند.