هنگامی که باریکه ی نور به فصل مشترک دو محیط با ضرایب شکست مختلف می تابد، بخشی از باریکه ی نور بازتابیده می شود. نوربازتابی مقداری جابجایی جانبی پیدا می کندکه به این پدیده ی اپتیکی اثر گاوس- هانشن می گویند. علت این جابجایی جانبی نفوذ قسمتی از نور به محیط پیرامون است. بخشی از نور که به محیط اطراف نفوذ می کند موج محو شونده نامیده می شود. اگر ماده ا ی که قصد شناسایی آن را داریم، بر فصل مشترک دو محیط با ضرایب شکست متفاوت قرار گیرد، میدان محو شونده به عنوان باریکه ی کاوشگر با ماده برهم کنش می کند و باعث تغییرات ضریب شکست ناحیه ی مذکور می شود. با اندازه گیری تغییر ضریب شکست و نیز بررسی خصوصیات اپتیکی باریکه ی نور بازتابی می توان ماده ی مورد نظر را شناسایی نمود. حال اگر یک ماده ی بیولوژیکی، نظیر پروتئین، اسیدهای آمینه یا مواد آلی در فصل مشترک دو محیط قرار گیرد، می توان با بهره گیری از اثر گاوس-هانشن جنس آن را شناسایی کرد. علاوه براین، با استفاده از نتایج این اثر می توان خواص اپتیکی ماده را نیز تعیین نمود. در این پایان نامه ابتدا نقش بخارات اتمی در جابجایی گاوس –هانشن را براساس پدیده ی شفافیت القایی الکترومغناطیسی مورد بررسی قرار می دهیم. در این راستا نقش دمش همدوس و ناهمدوس در میزان این جابجایی مورد بحث قرار می گیرد. در مرحله ی دوم ضمن مطالعه ی بازتاب نور ضعیف کاوشگر از سطح محیط بیولوژیکی، میزان جابجایی عرضی آن مورد بررسی قرار می گیرد و پارامترهای اپتیکی موثر در کنترل این جابجایی، نظیر شدت میدان تزویج کننده، نامیزانی میدانهای اعمال شده، فاز نسبی میدان های اعمال شده در جابجایی گاوس-هانشن مورد بحث قرار می گیرد. انتظار می رود مدل ارائه شده بتواند به عنوان حسگر بیولوژیکی در تشخیص ماده ی بیولوژیک مورد استفاده قرار گیرد.
