ایمنسازی لرزهای با راهبرد افزایش ظرفیت ممکن است در برخی شرایط غیر اقتصادی و غیر عملی و یا ناتوان از تأمین عملکردهای مطلوب )سازهای و غیرسازهای( و در نتیجه منجر به خسارتهای مالی و تلفات جانی گردد. کاهش نیاز، راهبرد جایگزینی است که میتواند موجب ایمنی بیشتر در برابر زلزله شود. مؤثرترین روش کاهش نیاز، جداسازی پایه میباشد که از دیرباز مورد توجه بشر بوده است. پژوهشهای مختلفی در خصوص جداسازی پایه انجام شده و آن را به عنوان راهکاری قابل توجه برای چالش تابآوری لرزهای مطرح نمودهاند. عملکرد موفق کاربرد امروزین جداسازی پایه نیز در زلزلههای اخیر )مانند زلزله 1995 کوبه( به اثبات رسیده است. با این حال، کاربرد گستردهی آن نیازمند فعالیتهای پژوهشی گوناگونی از جمله مهندسی سامانههای کاربردیتر جهت پوشش ناتوانی سامانههای موجود در تأمین عملکردهای مطلوبتر و تابآوری فراگیر و همچنین بررسی تقویت عملکرد و جذابیت کاربرد در صنعت ساخت و ساز میباشد. هدف این پژوهش، تقویت جذابیت کاربرد با ارائهی مقایسهای جامع از عملکردهای نزدیک به و دور از گسل تکیهگاههای الستیکی دارای میرایی باال است که البته در هر دو مورد نیز عملکرد بدون جداسازی پایه مالک قرار میگیرد. روش پژوهش، تحلیلی و بر مبنای مطالعات موردی و پارامتریک استوار است. تحلیلها به صورت تاریخچهی زمانی غیرخطی و به کمک هفت شتاب نگاشت نزدیک به و هفت شتاب نگاشت دور از گسل انجام میگیرند. مطالعهی موردی، در راستای هدف پژوهش، یک ساختمان بتنآرمه است که با توجه به مطالعات پیشین روی آن متضمن راستی آزمایی نیز میباشد. جزئیات بیشتر با مطالعات پارامتریک بر اساس تغییر در تعداد طبقات، نوع خاک محل، لرزهخیزی منطقه و جابجایی طرح به عنوان معیار طراحی بر اساس عملکرد و به کمک مدلهای یک درجه آزاد بررسی میگردند. مبنای مقایسه نیز عملکرد لرزهای با استناد به جابجاییهای حداکثر و ماندگار در سامانهی جداساز و برش، شتاب، جابجایی و دریفت در روسازه است. انتظار میرود هدف پژوهش با ارائهی تصویری روشن از عملکرد جداسازی ضد زلزله به کمک تکیهگاههای الستیکی دارای میرایی باال حاصل گردد.